《 نوشته‌های پراکنده 》

《 نوشته‌های پراکنده 》

آرشیو عمومی نوشته‌ها و شعرهای مورد علاقه‌ام
《 نوشته‌های پراکنده 》

《 نوشته‌های پراکنده 》

آرشیو عمومی نوشته‌ها و شعرهای مورد علاقه‌ام

داوود چنان صدای خوشی داشت که وقتی زبور می‌خواند، حیوانات دورش حلقه می‌زدند. صدای خوش، محتوای زبان را بی‌اهمیت می‌کند. صدای خوش، مکالمه را به آن سوی مرزهای زبان می‌برد: به آن‌جا که انسان‌ها می‌خوانند، حیوانات جمع می‌شوند؛ آن‌جا که پرندگان می‌خوانند، انسان‌ها جمع می‌شوند.